نارنج سبز سیاسی اجتماعی تحلیلی

بررسی مطبوعات و نشریات فارسی زبان

نارنج سبز سیاسی اجتماعی تحلیلی

بررسی مطبوعات و نشریات فارسی زبان

تعامل دوستانه با غیرمسلمانان / آینده

سید عباس حسینی قائم مقامی

امام صادق(ع) فرمود:

«پس از بازگشت امیرمؤمنان علی(ع) از واقعه نهروان، مردی یهودی نزد او آمد و از رخدادهای پس از پیامبر(ص) پرسش نمود و آن حضرت در حدیثی مفصل به آن پاسخ  داد و از جمله در فرازی از آن  فرمودند:


 حقانیت الهی ؛ مشروعیت مدنی ؛ تعامل دوستانه با غیرمسلمانان

عن ابی جعفر: أنّه أتی یهودّیٌ امیرالمؤمنین فی مُنصرَفهِ عَن وَقَعَة نهروان فسألَه عن المواطن الممتحنِ بها بعد النبی (ص) (و فیها یقول): «... و اما الرابعة یا أَخا الیهود، فإن القَائم بعد صاحِبه کانَ یُشاوِرنی فی موارد الأمور، فیصدرها عن أمری و یناظرنی فی غَوامضها فَیمضیها عَن رأیی...»
شیخ صدوق / الخصال / ج 2 / ابواب السبعة / ص 374 + شیخ مفید / الأختصاص / ص 173


امام صادق(ع) فرمود:
«پس از بازگشت امیرمؤمنان علی(ع) از واقعه نهروان، مردی یهودی نزد او آمد و از رخدادهای پس از پیامبر(ص) پرسش نمود و آن حضرت در حدیثی مفصل به آن پاسخ  داد و از جمله در فرازی از آن  فرمودند:
«... ای برادر یهودی! اما مسأله چهارم: آن کس که پس از رفیق همراه خود حکومت را در دست گرفت (عمربن خطاب)، هماره در مسایل جامعه با من مشورت می کرد و آنگاه دستورات را بر اساس نظر من صادر می کرد و در مشکلات امور، نظر مرا دریافت می کرد و بر اساس همان رأی و نظر، آنها را قطعی می نمود...»


بــیـان:
1- این روایت بسیار مفصل است که در آن امیر مؤمنان به تشریح حوادث پس از رحلت پیامبر (ص) می پردازد و ما فقط به نقل قسمت کوتاهی از این روایت بسنده کردیم.

2-  روایت بر سماحت و بزرگواری امیرمؤمنان اشارت دارد که با وجود حقانیتی که برای خود قایل بود و در قسمتهای دیگر این روایت نیز بر این حق خود برای رهبری جامعه اسلامی تصریح می فرماید. اما آن گاه که حکومت خلفا از سوی اکثریت جامعه مورد پذیرش و قبول قرار گرفت واستقرار یافت، آن حضرت ضمن حفظ موضع انتقادی و روشنگری خود در برابر آنان،برای حفظ منافع عمومی و مصالح مسلمین ایشان را از آرا و اندیشه های صائب و راهگشای خویش محروم نساخت. چنانکه مرحوم آیت الله خویی در مصباح الفقاهه در بحث از اراضی خراجیه (ج 1 ص 518) تصریح می کند که این روایت، دلالت بر مشورت پذیری عمر از امیرمؤمنان دارد:
« الروایة داّلةً علی أنّ عمر کان یُشاور امیرالمؤمنین فی غوامض الأمور»

تفکیک و نسبت میان دو مقوله حقانیت الهی و مشروعیت مدنی از موضوعات مهم و دقیقی است که در جای دیگر به تفصیل از آن بحث کرده ایم و توضیح داده شده که حکومت دینی فقط زمانی مشروعیت کامل دینی خواهد داشت که حقانیت الهی با مشروعیت مدنی همراه گردد. و آنگاه که اکثریت جامعه از حقانیت الهی معصوم تمکین نمی کردند، گرچه دچار معصیت الهی می شدند اما حضرات معصومین (ع) هرگونه تحمیل بر خلاف اراده عمومی جامعه را غیر مشروع می دانستند و در چنین شرایطی که بدلیل عصیان مردم ، مورد اقبال قرار نداشتند فقط به وظیفه روشنگری و آگاهی بخشی بسنده می کردند.

3- اینکه امیرمؤمنان، مرد یهودی را «برادر» می نامند، گرچه شاید در عرف امروز مسلمانان، ناآشنا و غریب بنماید، اما کاملاً با منطق قرآنی و سنت نبوی (ص) انطباق دارد. قرآن  با صراحت از پیامبران بزرگ خداوند همچون صالح و هود به عنوان «برادر» (أخ) مردمان زمان خویش نام می برد ( برای نمونه رک : احقاف (46 /1|2-اعراف (7) 65 و 73 و85-هود(11)/50) و این در حالی است که آن مردمان هنوز ایمان نیاورده و بسا پس از شنیدن پیام آنان همچنان بر آیین پیشین خود مانده اند. وهمچنین از پیامبر بزرگوار اسلام نیز روایت شده که ایشان نیز برخی غیر مسلمانان را با همین وصف « برادری » مخاطب قرار داده اند.(رک: بحار الانوار/ج9/ص314) بنابراین به دلالت کتاب و سنت برای صدق عنوان برادری (اخوّت) ،اشتراک خاص دینی لازم نیست.

هرچند اخوت و برادری ایمانی، اخص از برادریِ بر آمده از وجوه عام انسانی است. و این منافات ندارد که برای «اخوت»، مراتب و شئون مختلف وجود داشته باشد و برخی مراتب و شئون برای کسی قابل اثبات باشد و در همان حال مراتب و شئون دیگر از او نفی گردد. و آنچه که در قرآن کریم در خصوص مؤمنان آمده و فرموده: همانا مؤمنان، برادران هستند». (انّما المؤمنون إخوة) بر چیزی بیش از تأکید بر «برادری مؤمنان» دلالت ندارد، و حتا اگر از آن حصر و انحصار نیز فهمیده شود در خصوص همان مفهومی است که مورد تأکید قرار گرفته، یعنی « برادری ایمانی» می باشد و معلوم است که اثبات «برادری ایمانی»، نفی مراتب و اقسام دیگر اخوت و برادری که می تواند میان انسانها وجود داشته باشد را نمی کند و بنابراین با آیاتی که پیامبران را برادر اقوام خود می نامد، تناقض ندارد.

بررسی کتاب وسنّت ، تردیدی باقی نمی گذارد که مبنای تعامل با غیر مسلمانان ، حسن همزیستی ( التعایش السّــلمی) و رفتار دوستانه می باشد . اصولاً تعامل بر اساس اصل «احسان» ( رفتار نیکو ) را می توان یک اصل قرآنی دانست که به مثابـه یک قاعده در کلیه مناسبات و ارتباطات اجتماعی و نیز بطور خاص غیر مسلمانان می باشد: وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ (آیۀ 36 سوره نساء) و نیز : لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ  (آیه 8 سوره ممتحنه)

4- برخی فقیهان، سند این روایت را ضعیف دانسته اند اما:
اولاً ضعف سند با قرائن و شواهد دیگر قابل جبران است.از جمله اینکه مضمون روایت با محکمات کتاب و سنّت سازگاری دارد.
ثانیاً در آنچه که از این روایت در مورد چگونگی تعامل و تخاطب با غیر مسلمانان بهره برداری نمودیم، صحت قطعی سند دخالت و اثر چندانی ندارد. چرا که علاوه بر آنکه «مضمون گفته شده» با قرآن وسنّت سازگاری دارد، در جای خود بیان شده است که ضعف سند صرفاً مانع استنباط حکم عملی از روایت می شود. ولی مانع صحت استعمال و کاربرد واژگان به کار رفته در آن برای مفاهیم خاص نمی گردد. به عبارت دیگر ضعف سند فقط مانع استنباط «مفهوم مرکب» می شود. ولی مفردات روایت همچنان از مفهوم برخوردارند و شامل قانون و قاعده «اصالة الا ستعمال» می باشند و می توان نتیجه گرفت که این واژگان در آن زمان چنین مفهومی داشته اند و کاربرد آنها در مفاهیم به کار گرفته شده رایج و معمول بوده است. بنابراین بر فرض آنکه از روایت نتوان حکم فقهی خاص استنباط نمود (به دلیل ضعف سند)، می توان فهمید که به کار بردن واژه «برادر» برای غیرمسلمان، امر رایج و معمولی در میان مسلمانان بوده است.

http://www.ayandenews.com/news/20306/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد