شعاری که مصادره کرده اند
این که کاری کنیم،
روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان منتقدی که در داخل ، با رعایت خطوط قرمز و
در رسانه هایی با برد محدود فعالیت می کنند ، ناگزیر از جلای وطن شوند و سر
از رسانه هایی با مخاطبان میلیونی در بیاورند و بر غنای آنها بیفزایند و
خط قرمزی هم برایشان نماند ، هرگز مصداق بصیرت نیست.
فقط دقیقه ای تأمل کنید و ببینید در یکی دو سال اخیر ، چه حجم بزرگی از
توان رسانه ای داخل کشور ، به رسانه های خارجی پمپاژ شده و آنها را حرفه ای
تر و قوی تر است!
جعفر محمدی - این
روزها ، "بصیرت" که از توصیه های بحق رهبر معظم انقلاب برای شناخت راه و
چاه به شمار می رود ، توسط گروهی به کرات مورد استفاده قرار می گیرد و یا
بهتر است صریح تر بگوییم مصادره به مطلوب شده است به گونه ای که هر صدای
مخالف با خود را بی بصیرتی می نامند و با این پیش فرض که خود بصیرترین
انسان های روزگارند ، در کوی و برزن مخالفان خود را به بصیرت دار شدن دعوت
می کنند! و حال آن که خود عملاً در مسیری گام بر می دارند که خلاف منافع
کلان نظام و انقلاب و مردم است.
هر چند در باب این که بصیرت چیست ،
بسیار سخن گفته اند ، اما تا کنون در این خصوص که بصیرت چه چیزی نیست؟ حرفی
به میان نیامده و آقایان خیال می کنند هر آنچه خود می کنند ، عین بصیرت
است و در مقابل ، حتی نفس کشیدن دیگران هم مصداق بی بصیرتی!
از این رو
بی مناسبت نیست مصادیقی از اعمال و رویکردهایی که به تصور بصیرت بار
بودنشان از برخی افراد و جریان ها سر می زند را بر شماریم تا شاید گوشی
شنوا پیدا شود و بصیرت از محاقی که اکنون بدان گرفتار آمده رهایی یابد هر
چند که نیک می دانیم خواب زدگان را سر بیداری نخواهد بود اما دل های روشن
را چرا؟!
-
بی گمان این بصیرت نیست که یاران انقلاب - همان کسانی که زندگی شان را وقف
برچیدن نظام پادشاهی در ایران و برقراری جمهوری اسلامی کردند - را به دلیل
آن که در خط سیاسی ما حرکت نمی کنند ، با دستاویز "ملاک حال فعلی افراد
است" از دایره انقلاب بیرون بدانیم و تازه به دوران رسیدگانی که حتی در
دوران جنگ هم در کنج عافیت بودند و پس از جنگ خود رابر سر سفره تقسیم غنائم
رساندند و امروز هم ادعایشان گوش فلک را کرد کرده ، شاخص نظام و انقلاب
بدانیم.
راستی اگر می گویند ملاک ، حال فعلی افراد است ، در همان حال
خودشان را هم میزان و محک سنجش حال فعلی افراد می دانند و نکته همین جاست و
الا در این که ملاک ، حال فعلی است ، تردیدی وجود ندارد.
- این
که از صبح تا شب ، خود را ولایتمدار معرفی کنیم ولی از میان سخنان رهبری
تنها برای آن قسمت از سخنانی که باب میل مان هست ،تکبیر بگوییم و بدان ها
عمل کنیم و برای شنیدن سخنانی که چندان با منافع جناحی مان همخوانی ندارد ،
گوش هایمان سنگین شود ، نامش بصیرت نیست.
-
این که کاری کنیم چهره رئوف نظام واقعی اسلامی در گذر زمان به ویژه در
میان جوانان به عنوان چهره ای نامهربان تبلیغ شود ، به هیچ عنوان نمی تواند
نام بصیرت به خود بگیرد.
-
این که مردان ایران را در قانونی نانوشته به ریش دار و بی ریش و زنان را
به چادری و مانتویی تقسیم کنیم و همچنان در سطح و صورت باقی بمانیم و در
همان حال هم خیال کنیم که داریم مبانی اسلام را به وسیله افراد ظاهر الصلاح
تحکیم می کنیم ، ربطی به بصیرت ندارد.
-
این که قانون اساسی - که میثاق مشترک همه ملت ایران و ثمره خون های صدها
هزار شهید است- را حتی یک بار هم نخوانده باشیم و اساساً در کنش و واکنش
هایمان وقعی به آن ننهیم و اصول مترقی و مردمی آن را ندیده بگیریم ، کجایش
بصیرت است؟
- این که هر گاه کسی سخن از ایران و ایرانی و مظاهر تمدنی ایران بزند ، فوراً
انگ ضد اسلامی به او بچسبانیم و با کج سلیقگی هایی مانند معرفی عید بزرگ
غدیر در برابر عید نوروز ، ایرانیت را در برابر اسلامیت قرار دهیم و بین
آنها رابطه "یا این یا آن" برقرار کنیم ، هرگز بصیرت نیست.
- این
بصیرت نیست که اگر فلان بخشدار و شهردار اسبق که در خط سیاسی دیگری است ،
اختلاسی کرده ، باید در بوق و کرنا شود ولی اگر فلان مقام ارشد نزدیک به ما
، چند برابرش را بالا کشیده و رویش هم یک لیوان آب خورده ، باید سکوت کنیم
و لاپوشانی نماییم و این سکوت را به هزار توجیه ناروا تئوریزه کنیم!
-
اهانت به مراجعی که در طول تاریخ تشیع ، حامی دین و مردم بوده اند و از
همین رو ، همواره محترم شمرده می شدند ، هرگز قرابتی با بصیرت ندارد ؛ چه
آن که وقتی خلیفه کشی باب شود ، سرانجام شمشیر ابن ملجم بر فرق علی(ع) می
نشیند.
- این
که کاری کنیم، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان منتقدی که در داخل ، با
رعایت خطوط قرمز و در رسانه هایی با برد محدود فعالیت می کنند ، ناگزیر از
جلای وطن شوند و سر از رسانه هایی با مخاطبان میلیونی در بیاورند و بر غنای
آنها بیفزایند و خط قرمزی هم برایشان نماند ، هرگز مصداق بصیرت نیست.
فقط
دقیقه ای تأمل کنید و ببینید در یکی دو سال اخیر ، چه حجم بزرگی از توان
رسانه ای داخل کشور ، به رسانه های خارجی پمپاژ شده و آنها را حرفه ای تر و
قوی تر است!
- عزم
جدی برای نشیدن سخن دیگران و نادیده گرفتن سلایق و دیدگاه های مختلف و
تمسک به اسلوب "یا با ما - یا بر ما" و صدور این حکم که "بر ما" ها محکوم
به عزلت و فنا هستند ، آتش افروزی در زیر خاکستر و عین خیانت به نظام و
انقلاب و مردم و خون شهداست و هرگز بصیرت نام ندارد.
قطعاً تبدیل موافق به مردد ، مردد به مخالف ، مخالف به معاند و معاند به محارب ، هیچ نسبتی با بصیرت ندارد.
- این
که هر منتقدی ، ولو آن که به نظام و انقلاب و کشور و ملت پایبند باشد را
به کوچکترین نقدی به هزار انگ بنوازیم و در کوچه و خیابان و تجمعات
غیرقانونی و رسانه های آزاد از هفت دولت متهم شان کنیم و حکم شان را هم
صادر نماییم و هزینه های نقد را آنقدر بالا ببریم که تنها "آن ور آبی های
مصون از تعقیب" بتوانند آزادانه و حتی مغرضانه نقد کنند و مردم هم در فقدان
نقدهای چارچوب دار داخلی ، به نقدهای لجام گسیخته خارجی پناه ببرند ، هرگز
نشانی از بصیرت ندارد ؛ آب به آسیاب دشمن ریختن که شاخ و دم ندارد.
- این که آنقدر بصیرت بصیرت کنیم و این مساله مهم را لوث کنیم و از حیز انتفاع بیندازیمش ، کجایش بصیرت است؟!
بعد از تحریر:
حضرت
علی علیه السلام - که جان و روح مان فدای عدالت پروری اش باد - روزی بر
منبر بودند که یکی از خوارج ، او را دشنام داد ؛ اصحاب خواستند متعرض مرد
معترض شوند اما امام فرمودند: کاری به کار او نداشته باشید ، فقط دشنامی به
من داد...حضرت حتی حقوق او از بیت المال را نیز نکاست.
بی بصیرتی است
این فراز از زندگی مولا را از کتاب تاریخ جدا کنیم و نادیده اش انگاریم کما
این که ندیدن جهادهای شجاعانه اش نیز بی بصیرتی است.
ای کاش بصیرت ،
فقط لقلقه زبان نباشد و در مغزها نیز تحول ایجاد کند چه ان که بین مغز و
زبان ، راهی است بس طولانی هر چند که ظاهر امر ، نشان از همسایگی دارد.
http://www.asriran.com/fa/news/157160/%DA%86%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F!