نارنج سبز سیاسی اجتماعی تحلیلی

بررسی مطبوعات و نشریات فارسی زبان

نارنج سبز سیاسی اجتماعی تحلیلی

بررسی مطبوعات و نشریات فارسی زبان

راه جلوگیری از براندازی نرم چیست؟

فواد صادقی

با گذشت بیش از یک ماه از سقوط رییس جمهور تونس، رییس جمهور مصر نیز به سرنوشت وی دچار شد و رهبر لیبی نیز در آستانه پیوستن به سرنوشت دو همکار خود می باشد.

سقوط نظامهای سیاسی بدون اعمال خشونت گسترده خارجی (جنگ) و  خشونت داخلی (کودتا) پدیده‌ای است که با انقلاب اسلامی در دوره معاصر به اوج خود رسید. فروپاشی بلوک شرق و دولتهای لهستان، مجارستان، رومانی، چک و اسلواکی و... نمونه‌هایی از این نوع فروپاشی هستند که در یکی پس از دیگری رخ دادند. تب وقوع انقلابهای مردمی در اروپای شرقی، آسیای میانه وکشورهای مشترک المنافع اکنون به جهان عرب رسیده است.


جای این پرسش وجود دارد که راز موفقیت یک انقلاب و سقوط یک نظام سیاسی چیست و چه لوازم و مقدماتی باید وجود داشته باشد که یک نظام سیاسی ساقط شود.

در یک بررسی گذرا مشاهده می شود عنصر مشترک و محوری در کلیه انقلابات نرم طی 22 سال اخیر که از سقوط دولتهای سوسیالیستی در شرق اروپا و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد و اکنون دامنه آن به کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه کشیده شده است، عنصر مرجعیت رسانه ای می باشد و در واقع آنچه در قرن حاضر، نظام های سیاسی را با هر ساختاری می تواند ساقط سازد و به پاشنه آشیلی در تیررس مخالفان خارجی یک نظام مبدل شود، همین مرجعیت رسانه ای است که پیش تر با لفظ ساده اعتماد مخاطب به رسانه، به عنوان سرمایه هر رسانه در موردش کلی گویی می شد.

به بیانی دیگر هیچ نظامی که مرجعیت رسانه‌ای برای افکار عمومی خود را در اختیار داشت، سقوط نکرده است. ملاک مرجعیت رسانه ای در تعداد مخاطبان نیست، بلکه در اثرگذاری آن است، به بیانی دیگر مخاطبی که اطلاعات ارائه شده از سوی رسانه ای خاص را باور داشته و یا دست کم نزدیک به واقعیت می داند و تحلیلها و تجویزات آشکار و پنهان آن رسانه بر رفتار وی اثرگذار بوده و او را به مسیر مورد نظر رسانه هدایت می کند، نسبت به آن رسانه دارای مرجعیت رسانه ای است.

بر این اساس زمانی که رسانه مذکور به ویژه در مقاطع بحرانی اقدام به جهت دهی خاص به افکار عمومی می کند، این مرجعیت باعث می شود در پایگاه اجتماعی آن رسانه تغییر رفتار حاصل گردد.
بنابراین ممکن است در کشور ما صداوسیما دارای بیننده دهها میلیونی باشد، اما مرجعیت رسانه ای آن تنها مختص چند میلیون از بینندگانش باشد و سایر مخاطبان این رسانه به دلیل عدم امکان انتخاب رسانه مشابه و یا جذابیتهای خاص یک برنامه از آن استفاده کنند.

در حالتی وخیم تر ممکن است مخاطبان یک رسانه نسبت به پیامهای آن حالت شرطی پیدا کرده  و نتیجه‌ای متفاوت با هدف پیام را استخراج کنند، به عنوان مثال ممکن است تکذیب رسانه های رسمی را به مفهوم تایید خبر تلقی کرده و نسبت به جهت دهی آن رسانه‌ها مقاومت کرده ور فتارهای عکس بروز دهند.

کلیه حکومتهای سرنگون شده مرجعیت رسانه ای افکار عمومی کشور خود را عملا از دست داده و رسانه‌های بیگانه یا اپوزیسیون توانسته اند مرجعیت رسانه ای آن کشور را بدست آورند.

علت این اتفاق نیز کاملا روشن است؛ زمانی که مرجعیت رسانه ای در خارج از نظام سیاسی تعریف شود، در مواقع بحرانی که یک نظام با خطر سقوط مواجه است، رسانه موثر فرآیند فروپاشی حاکمیت سیاسی را تشدید و تسریع می کند، در حالی که اگر رسانه‌های دارای مرجعیت در افکار عمومی در داخل نظام سیاسی وجود داشته باشند، می توانند با هدایت اعتراضات و نارضایتی ها فرآیند انقلاب و براندازی نظام سیاسی را به سوی اصلاحات و رفورم سوق دهند.

تجربه فروپاشی بلوک شرق نشان داد که نقش رادیو آزادی در تسریع فرایند سقوط نظام های سوسیالیستی غیرقابل چشم پوشی بود.

در جریان انقلاب تونس نیز شبکه‌های اجتماعی نقش رسانه مرجع را برای ساقط کردن نظام سیاسی عهده دار شده اند و در جریان انقلاب مصر نیز درحالی که بحران اعتراضات در التحریر روبه افول می رفت، الجزیره با عهده داری مرجعیت رسانه ای و انتشار ثروت یک تا هفتادمیلیارد دلاری مبارک اعتراضات را مجددا فعال کرد.

بنابراین می توان گفت اگر گروه برانداز یا جریان انقلابی فاقد مرجعیت رسانه‌ای یا رسانه های همراه موثر در افکار عمومی باشد، به نتیجه رسیدن انقلاب بسیار دشوار خواهد بود.

اکنون به ایران بازگردیم، در شرایط فعلی، تصور تهدیدانگارانه نسبت به رسانه های داخلی و به ویژه رسانه های منتقد بیش از هر عامل دیگری در انتقال روز افزون مرجعیت رسانه ای به خارج از چارچوب نظام موثر است.

بررسی و تحلیل آرای داده شده به نظرات بینندگان دو سایت پربیننده خبری در سالهای 1388 و1389 که متعلق به دوچهره اصولگرای میانه رو و منتقد دولت می‏باشند نشان داد که بین 70 تا 90 درصد مخاطبان این رسانه‌ها که به نظرات منتشر شده ذیل مطالب خاص این رسانه ها رای داده اند مخالفت خود را با جهت گیری محتوای اصلی این رسانه ها اعلام کرده اند، این به معنای آن است که دارا بودن مخاطبان انبوه لزوما به معنای مرجعیت رسانه ای نیست.

هم اکنون بنابر گزارش رسمی یکی از مسئولین صداوسیما مخاطبان شبکه بی بی سی فارسی در ایران حدود 24 درصد بوده که نشان می دهد از هر چهار شهروند یک نفر مخاطب این شبکه بوده و با توجه به غیرقانونی بودن استفاده از گیرنده ماهواره در ایران و مشکلات جانبی این اقدام، بخش عمده ای از مخاطبان بی بی سی فارسی نسبت به این شبکه دارای حدی از مرجعیت رسانه ای هستند و در صورتی که تاثیر غیرمستقیم این شبکه را از طریق افراد مذکور بر سایر اقشارجامعه در نظر بگیریم میزان مرجعیت رسانه ای بی سی فارسی بیش از این مقدار خواهدبود.

این حقیقت یادآور آن است که با تحدید فضای رسانه ای کشور و توقیف بخشی از رسانه های متعلق به جریانات منتقد داخلی که در چارچوب نظام فعالیت می کردند، اگرچه فضای رسمی افکار عمومی در داخل یکدست تر و مثبت تر به نظر می رسد، اما بیش از این میزان مرجعیت رسانه های داخل نظام کاهش یافته و بر مرجعیت رسانه های خارج از چارچوب جمهوری اسلامی افزوده شده است.

آنچه به تقویت رسانه های خارجی در تحکیم جایگاه و جذب اعتماد مخاطب و مرجعیت رسانه ای یافتن بیش از این نیز کمک می کند، جذب نیروهای رسانه های تاثیرگذاری داخلی  تعطیل شده توسط این رسانه های خارجی است و در واقع خلاقیت رسانه ای که می توانست در داخل به نقد مسائل مختلف در چهارچوب های قانونی و حداکثر با تخلفات جزئی -نسبت به هجمه آشکار رسانه های خارجی- بپردازد، ابزار ارتقاء و جذب مخاطبان داخلی برای رسانه های خارجی می شود که جذب بیش از 90 درصد خبرنگاران شبکه بی بی سی فارسی، از نیروهایی که قبلاً در رسانه های رسمی داخلی فعالیت می کرده اند، نمود بارز چنین بهره برداری است که تعطیلی رسانه های داخلی به همراه دارد.

بنابراین یکی از موثرترین تدابیر برای مقابله با براندازی نرم، "افزایش مرجعیت رسانه ای داخل کشور از طریق بازکردن فضا و افزایش حاشیه امنیت رسانه های منتقد" است.

این اقدام از دوسو در کاهش بستر جریانات برانداز کمک خواهد کرد؛ از یک سو با کشیده شدن فضای انتقاد و اعتراض از ماجراجویی های خیابانی به واکنش‌های رسانه ای، هم ادبیات اعتراضی از هتک حرمت و عبور از اصول نظام به ادبیات قابل انتشار در رسانه‌ها تبدیل می شود و هم انتشار اعتراضات در رسانه ها و پاسخگویی مسئولان پتانسیل مخالفت را در معترضین کاهش داده، انرژی براندازی را تخلیه کرده و آنها را وارد تعامل با نظام می کند.

از سوی دیگر با افزایش مرجعیت رسانه در داخل نظام و طبیعتا کاهش این مرجعیت در رسانه های اپوزیسیون، قدرت رسانه ای برای براندازی نظام از جریانات معارض گرفته شده و با توجه به محوریت رسانه در انقلابات نرم احتمال آسیب نظام سیاسی را به شدت کاهش می یابد .

http://ayandenews.com/news/26129/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد