دو سال قبل، حسن روحانی، براساس انتظاراتی در ایران و درجهان بر سر کار
آمد. در ایران، نگرانیهایی جدی از عملکرد دولتهای نهم و دهم در حوزه
سیاست خارجی و در حوزه اقتصاد کشور وجود داشت.
نگرانیهای
سیاست خارجی از آنجا بهطور جدی بروز کرد که ایران هر روز با کشوری جدید
در جهان درگیر میشد به ترتیبی که در آن فضای تنشآلود از یک سو بیم از
اینکه هر روز کشوری به خود اجازه توهین، تحقیر و تهدید به ایران دهد بیشتر
میشد و از سوی دیگر سادهانگاری مسوولان وقت، کشور را به سوی شورای امنیت و
تصویب شش قطعنامه که در قالب فصل هفتم منشور ملل متحد برای همه کشورها
لازمالاجرا بودند، کشید. به تبع همین تصمیمات ناصواب، در حوزه اقتصاد هم
شاهد بودیم که چگونه ایرانی که در سال ٨٤ قدرت چهارم اقتصادی منطقه بود
تحلیل رفت و این مقام در سال ٨٨ به نهم و در سال ٩٢ به چهاردهم تقلیل یافت،
در حالی که سند چشمانداز بیست ساله تصویب شده توسط رهبری نظام، مقام اول
اقتصادی منطقه را در سال ١٤٠٤ برای ایران وعده داده بود. در کشوری که رفته
رفته به جای تشویق و ترویج تولید و صنعت، بسیاری را معتاد به دریافت مقداری
پول به عنوان یارانه میکرد، اقتصاد با سوءمدیریت در سراشیبی تندی افتاد و
سطح تولید و صنعت به پایینترین حد کاهش یافت. در بعد خارجی، بعد از ١٢سال
که پرونده هستهای ایران مسیر پرپیچ و خم سیاسی خود را طی کرده بود، به
نظر میرسید بنبستی بین ایران و غرب به وجود آمده که تا سالهای طولانی
ادامه خواهد داشت و پتانسیل کشورمان را در ابعاد مختلف درخود فرو خواهد
برد. انتخابهای دیگر که غربیها آن را تبلیغ میکردند تسلیم ایران یا
اتخاذ گزینه نظامی بود که هیچ کدام مصالح، منافع و امنیت ملی ایران را
تامین نمیکرد. خوشبختانه هیچ یک از دو سوی طیف به مرحله عمل درنیامد و راه
میانه که به همت راهبرد جدید رییسجمهور در سیاست خارجی اتخاذ شد، اجازه
داد که به مدد روشهای دیپلماتیک و تعامل سازنده توسط مذاکرهکنندگانی
حرفهای، نه بنبست ادامه یابد و نه کشور به سوی شرایط تحمیلی متمایل شود.
توافق ایران و گروه١+٥، خروج از بنبست و عبور از شرایط تحمیلی بدخواهان
ایران به شمار رفت. روحانی آمد تا این معایب را بر طرف کرده و سازوکار
جدیدی را ایجاد کند؛ سازوکاری که در آن موضوعات سیاست خارجی و پرونده
هستهای از مهمترین مسائل کشور بهشمار می رفتند زیرا بقیه مسائل کشور
نظیر اقتصاد، تولید، صنعت، محیط زیست، ارتقای بخش خصوصی، ارتقا و احیای
ارزش پول ملی و... همگی در گرو حل بهینه پرونده هستهای و سامان دادن
دوباره به سیاست خارجی بودند.از
این روی دکتر روحانی در این دو سال با تیمی زیرنظر دکتر ظریف به خوبی
توانسته ایرانی را که مورد تهدید بود با قدرتهای بزرگ جهان دور یک میز جمع
کند و درباره پیچیدهترین موضوع جهان یعنی هستهای به گفتوگو و مذاکره
بپردازد. اکنون هفت وزیر خارجه در یک محیط احترامآمیز با تیم ایرانی
مذاکره میکنند و در لوزان همانطور که دیدیم روزهای متوالی وقت خود را به
مذاکره درباره این پرونده اختصاص دادند و در نهایت هر هفت وزیر خارجه پشت
سر دکتر ظریف ایستادند تا وزیر امور خارجه کشورمان بیانیه موافقتنامه لوزان
را بخواند. پایان این تلاشهای دو ساله مذاکرات هستهای این است که صنعت
هستهای را حفظ کردیم بدون اینکه حتی پیچ و مهرهای از آن باز شود. اما
برای اعتمادسازی نیاز به دورهای با قبول محدودیت داریم تا همانند سایر
کشورها، آژانس اعلام کند که فعالیتهای هستهای ما هیچگونه تخطی به سوی
تسلیحاتی شدن ندارد. نکته قابل تامل در پرونده هستهای این است که برخلاف
آنچه پیشبینی میشد که مذاکره درباره این قبیل پروندهها چند سال به طول
بینجامد، اما در دو سال به نقاط مثبتی در توافق رسیدیم و این دستاورد دولت
دکتر روحانی بشمار میرود. چنانچه مذاکرات در وقت قانونی خود به نتیجه
برسد، انرژی و توان کشور آزاد شده، تحریمها برداشته میشوند، رونق اقتصاد،
تولید و صنعت از سرگرفته میشود، سرمایهگذاری خارجی و داخلی صورت میگیرد
و ایران به جایگاه خود، آنطور که سند چشمانداز توصیه کرده، انشاءالله
خواهد رسید. روزنو-علی خرم